صفحه اصلی محتوای آموزشی مشاهده محتوای آموزشی

 
مفهوم هوش هیجانی

سازگاري اجتماعي و هوش هيجاني

    پيشينه هوش هيجاني (EQ) را مي توان در ايده هاي وكسلر ( روان شناس ) جست و جو كرد. وكسلر درصدد آن بود كه جنبه هاي غير شناختي و شناختي هوش عمومي را با هم بسنجد . تلاش او در زمينه درك و فهم ( سازگاري اجتماعي ) و در تنظيم  موقعيت هاي اجتماعي  بود.

    در سال 1968 كتل و بوچر روان شناساني بودند كه سعي داشتند تا هم پيشرفت تحصيلي در مدرسه و هم خلاقيت را از طريق توانايي ، شخصيت و انگيزه افراد پيش بيني كنند. آنها موفق شدند اهميت اين موضوع را حتي در پيشرفت دانشگاهي نيز نشان دهند.

    ايده EQ پس از 50 سال بار ديگر توسط گاردنر (1983) استاد روان شناسي دانشگاه هاروارد دنبال شد او هوش را مشتمل بر زباني ، موسيقايي ، منطقي ،‌رياضي ، جسمي ، ميان فردي و درون فردي مي داند.

تعريف هوش هيجاني :

       هوش هيجاني توانايي درك و فهم هيجان ها و عواطف است به منظور تعميم آن به عنوان حامي انديشه ، شناخت هيجان ها و دانش هيجاني تا بتوانيم آنها را نظم داده تا موجبات رشد عقلي ، عاطفي و هيجاني فراهم گردد. هوش هيجاني شامل چهار مولفه  و بيست قابليت است كه عبارتند از :

1- خود آگاهي :  از طريق شناخت عميق عواطف ،‌هيجان ها و حالات رواني ديگران ، نقاط قوت و ضعف و توانايي ارزيابي صحيح از خود به دست مي آيد و به عبارتي در خود آگاهي شما هيجانات و احساسات خود را بخوانيد و از آنها آگاه باشيد . خود آگاهي به افراد اجازه مي دهد تا نقاط قوت و محدوديت هاي خود را بشناسند.

2- خود مديريتي : توانايي كنترل و اداره كردن عواطف و هيجان ها ، توانايي حفظ آرامش در شرايط بحراني و استرس زا ، توانايي خود انگيزشي و ابراز منويات دروني است.

3- آگاهي اجتماعي : افراد داراي اين مهارت دقيقاً ‌مي دانند كه گفتار و كردارشان بر ديگران تاثير مي گذارد و مي دانند اگر تاثير رفتارشان منفي باشد آن را تغيير دهند.

4- مديريت روابط : شامل برقراري ارتباطات ، تاثيرگذاري ، تشريك مساعي و كار گروهي است. از اين مهارت مي توان در جهت گسترش شور و اشتياق و حل تعارضات استفاده كرد.

         مطالعات مستمر ثابت مي كند افراد باهوش هيجاني بالا در كارشان و روابط فردي موفق ترند كه دلايل آن مي تواند مربوط به عوامل زير باشد :

1-به ديگران روحيه مي دهند.

2-در كار گروهي هماهنگي بيشتري از خود نشان مي دهند.

3-تضاد و اختلافات را مي تواند تحمل و مديريت كنند.

4-براي رسيدن به اهداف ، همكاري اثر بخش تري با ديگران دارند.

5-در مواجهه با تنوع ها ( نژاد ، فرهنگ ، مليت ، جنسيت ) ديدگاه مثبت دارند.

6-ميان هيجان و منطق تعادل برقرار مي كنند.

7-نسبت به احساست خود و ديگران آگاه و مطلع هستند.

8-در موقع لزوم با ديگران ابراز همدلي و همدردي مي كنند.

9-در مواجهه با فشار رواني انعطاف نشان مي دهند.

10-خود برانگيختگي بالايي دارند.

11-مي توانند رفتار ديگران را تحت تاثير قرار دهند.

12-هيجانات منفي مانند خشم ،‌ترس و ناكامي را كنترل و جهت مثبت به آن مي دهند.

13-تفاوت هاي فردي ديگران را به خوبي تحمل مي كنند.

نظر دهید . . .           نظرات کاربران